جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

قانون پیشرفت بشر از دیدگاه کنت


کنت حتی در همان اویل کار خود در سال 1822که هنوز شاگرد سن سیمون بود برای خود این وظیفه را قائل شده بود که کشف کند که چگونه نوع بشر از طریق پشت سر گذاشتن رشته ثابتی از دگرگونی های پی در پی از حالتی نچندان برتر از میمون های عالی به تدریج به نقظه ای رسید که اروپای متمدن امروزه در آن سیر می کند.کنت با به کار بستن آنچه که خود روش مقایسه علمی در گذشت زمان نامید به مفهوم بنیادی خویش دست یافت که همان قانون پیشرفت بشر یا قانون سه مرحله ای است. (در ادامه مطالعه نمایید )


  ادامه مطلب ...

تحلیل اجتماعی - اقتصادی سرمایه داری

اندیشه مارکس تحلیل و درکی از کارکرد فعلی ، ساخت کنونی و تحول ضروری جامعه سرمایه داری است . کنت درباره آنچه خود جامعه صنعتی می نامد یعنی درباره خصائص عمدهء تمام جوامع نوین نظریه ای داشت تضاد اساسی در اندیشه اوگوست کنت تضاد در بین جوامع گذشته،فئودالی ،نظامی ، و الاهی و جوامع نوین و صنعتی و عملی بود. تردیدی نیست که کارل مارکس نیز به این تضاد توجه دارد و معتقد است که جوامع نوین ،برخلاف جوامع نظامی و الاهی گذشته، جوامع صنعتی هستند اما به جای این که تنازع میان جوامع گذشته و جوامع نوین را در مرکز توجه خویش قرار دهد اندیشه خود را بر تناقض جامعه سرمایه داری نوین که به عقیده ائ تناقضی ست که در جامعه مذکور وجود دارد متمرکز می کند. ( ادامــه را مــطالعه نمــایــد )

 
ادامه مطلب ...

اوگـوسـت کنـت و انقــلاب

اوگـوسـت کنـت و انقــلاب 1848

 

او از نابود شدن نهادهای نمایندگی و لیبرال که به نظر وی به روح مابعدالطبیعی،انتقادی،و آشوبگرا و نیز با خصوصیات تحول بریتانیای کبیر پیوند داشت خوشحال است.

 

کنت در رسالت دوران نوجوانی خود تحولات فرانسه و انگلیس را باهم مقایسه کرده بود. به عقیده او اشرافیت در انگلیس با بورژوازی و حتی با مردم متحد شده است تا بتواند نفوذ و اقتدار سلطنت را به تدریج کم کند . تحول سیاسی فرانسه بر خلاف انگلیس بوده است در فرانسه برعکس انگلیس حکومت و سلطنت با عوام الناس و بورژوازی متحد شده تا از نفوذ و اقتدار اشرافیت بکاهد .

 

پس به عقیده کنت، نظام پارلمانی از آن گونه نهاد های سیاسی نیست جز صورت از اشرافیت. پارلمان انگلیس نهادی بوده که اشرافیت انگلیس مانند اشرافیت ونیز توانسته بدان وسیله حکومت کند .

 

پس به عقیده کنت نظام پارلمانی از آن گونه نهاد های سیاسی نیست که رسالت جهانی داشته باشد بلکه از پیشامد های ساده انگلیس است. اصرار به آوردن نهادهای نمایندگی نوع ماوراءمانش در فرانسه یک اشتباه تاریخی اساسی است زیرا شرایط مناسب با نظام پارلمانی در فرانسه وجود ندارد . از هم بالاتر در کنار هم قرار دادن پارلمان و سلطنت، اشتباهی سیاسی و با نتایجی مصیبت بار است . زیرا دشمن حقیقی انقلاب کبیر فرانسه سلطنت بود که مظهر عالی (( نظام قدیم )) محسوب می شد.

 

از این گذشته ، اوگوست کنت درباره تمرکز که به عقیدهء وی با قانون تاریخ فرانسه مطابقت دارد نظر مساعدی ابراز می کند و در این جهت آنقدر پیش می رود که تمایز میان قانون و فرمان را از ظرافتکاریهای بیهوده قانون گذاران مابعدالطبیعی می شمرد.

 

بنابراین کنت به تبع تعبیر خویش از تاریخ ، از حذف پارلمان فرانسه به نفع چیزی که خود وی آن ذا دیکتاتوری موقت می نامد خشنود است و گویی از این که ناپلئون سوم نشانه قطعی چیزی است که مارکس بعدها آن را حماقت پارلمانی می نامد شادمان است.

 

(مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی – ریمون آرون 1390 ) 

 

 

 

http://s5.picofile.com/file/8108957534/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%851.jpg