جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

نظریه کارل مارکس درمورد دین

کارل مارکس با آنکه به دلیل اظهار نظرهای قابل توجه و مبتکرانه‏اش درباره دین مشهور است، ولی سهمش در جامعه شناسی دین ناچیز بوده است. او بر خلاف دورکیم، کنت و  وبر، توجه عمیقی به دین نداشته، اما تاثیر واقعی او در این ‏باره به طریق غیر مستقیم و از راه انتشار نظریه معروفش درباره همکنش روبنا و زیربنای جامعه بوده‏است کارل مارکس توجه اهل نظر را به شباهت‏های فرهنگی و کارکرد بین  دین، قانون، سیاست و  ایدئولوژی، که همه جنبه‏های روبنایی جامعه بشری هستند، جلب کرده است. اومعتقد بود که روبناها نهایتا بر اثر روابط تولیدی، که به نحو نهایی در کار است، تعیین می‏گردد. در نظر مارکس،  دین از اهمیت ثانوی برخوردار است; زیرا  ایدئولوژی روبناست و در  مکتب مارکسیسم، همه چیز بر اساس وضع اقتصادی شکل می‏گیرد و عامل تحرک همه چیز وضعیت اقتصادی است. عامل تحرک وضع اقتصادی نیز ابزار تولید است، به گونه‏ای که حتی فکرو  مذهب انسان نیز تابع و معلول وضع اقتصادی جامعه می‏باشد. در نظر مارکس، ایدئولوژی و مذهب تصور یا آگاهی دروغینی است که طبقه حاکم به دلیل منافع خود از واقعیت‏ها دارد. مارکس علت اساسی پیدایش دین را وضع اقتصادی جامعه می‏داند و بدین ترتیب، اساسا آن را ساخته دست ‏بشر می‏داند.

ادامه مطلب ...

جامعه شناسی

اطلاعیه مهم سایت جامعه شناسی از دوستان خواهش مند است در نظر سنجی جدید شرکت کنند و توضیحات اضافی خود را در قسمت نظرات اعلام کنند این کار به خاطر بهتر شدن و امن شدن درخواست های شما مخاطبان عزیز است

لطفاً در نظرسنجی شرکت نمایید


اریش فروم و دیدگاهش نسبت به دین


طبیعت انسان و نظریه اجتماعی

اریک فروم ابتدا ادیان را به ادیان خودکامه و انسان‌گرا تقسیم می‌کند و بعد از توضیح هریک به سراغ منشا دین می‌رود و اشاره می‌کند که وجود دو نیاز عمده در انسان باعث پدید آمدن گرایش بشر به دین شده‌است که عبارت اند از:

۱. نگرش مشترک و همگانی: انسان‌ها برای به دست آوردن زندگی اجتماعی سالم و به دور از تنش نیازمند وحدت در دیدگاه‌ها و نظریات هستند. اگر در بین دیدگاه‌ها تشتتِ آرا وجود داشته باشد زندگی اجتماعی از هم می پاشد و افراد به تفاهم و ارتباط اجتماعی نمی‌رسند؛ و دین به پیروانش دیدگاه مشترک می‌دهد و مانع ازهم پاشیدگی جامعه می‌شود.

۲. کانون احساس تعلق مشترک: نیاز دیگر انسان این است که احساس تعلق به جایی داشته باشد. انسان از آزادی مطلق وحشت دارد. چون اگر انسان آزادی مطلق داشته باشد، نسبت به هر کاری احساس مسئولیت می‌کند و خود را نسبت به آن پاسخگو می‌داند. ولی اگر خود را تابع حکم فرد یا گروه یا مجموعه دستورهای دینی و آیینی بداند، مسئولیت‌ها را بر دوش آمر و ناهی می اندازد و خود را از مسئولیت‌ها و جواب‌گویی به مسائل مختلف رها می‌سازد. انسان از آزادی می‌گریزد، چون می‌خواهد در دام مسئولیت که لازمهٔ آزادی است نیفتد. از آنجا که انسان همواره به سراغ کانون سرسپردگی و تعلق می‌رود بازار دیکتاتوری حاکمان بسیار رونق دارد. دیکتاتوری‌ها گرچه از انسان سلب آزادی می‌کنند، ولی از این نظر که بار مسئولیت اعمال آن‌ها را بر دوش می‌گیرند موجب سرسپردگی خواهند بود. سپس انسان برای توجیه این سرسپردگی متوجه دین می‌شود و بخش فقه و اخلاق این کانون سرسپردگی را بیان می‌کند.

از طرف دیگر ادیان دیکتاتور چون احکام بیشتری دارند این دو نیاز را بهتر و به خوبی تامین می‌کنند، ولی ادیان انسان‌گرا گرچه به حق هستند ولی در برابر ادیان دیکتاتور و خودکامه رونقی ندارند. در یک کلام، فروم ابراز می‌دارد که دین خاستگاه اجتماعی دارد، زیرا دین به انسان‌ها دید مشترک و حس تعلق خاطر مشترک می‌دهد و هر اجتماعی به این دو عامل نیاز دارد؛ لذا دین در خدمت نیازهای جامعه‌ است و برای تامین بخشی از نیازهای انسان پدیدار شده‌است

جامعه شناسی دین

کتاب جامعه شناسی دین(جاهلیت قبل اسلام) اقتباس از کتاب الاصنام ابن کلبی ترجمه دکتر یوسف فضائی شما علاقه مندان به جامعه شناسی و علاقه مند به این کتاب می توانید هر کدام از بخش های کتاب رو درخواست کنید برای شما قرار خواهیم داد.


http://s5.picofile.com/file/8108957534/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%851.jpg