ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
نظریه مارکسیستی یکی از نظریه هایی است که کمی دارای ابهامات در مورد نگرش آن به دنیا سرمایه داری و بشریت در زیر فایلی از ابهاماتی در این نظریه قرار میدهیم که شاید بتواند کمک به شما دوستان جامعه شناس در این مورد باشد این مطلب از کتاب مراحل سیر اندیشه در جامعه شناسی نوشته ریمون آرون ترجمه باقر پرهام می باشد
دوستان در این پوست و شاید پست های بعدی از زندگی و اندیشه کانت سخن خواهیم گفت که در اصل این فیلسوف از کسانی بوده که جامعه شناسانی ا این فیلسوف طبعیت و از نظرات او در نظریه های خود استفاده کرده اند
در سال 1724 در شهری به نام کونیگسبرگ در پروس شرقی به دنیا آمد. نزدیک به هشتاد سال بعد در همان شهر در سال 1804 درگذشت. پرانتز مرگ و زندگی اش در همین شهر باز و بسته شد، اما افق اندیشه هایش هیچگاه در این محدوده باقی نماند.
آن انداز گسترش یافت که توانست لقب بزرگترین فیلسوف از زمان یونانیان قدیم تا به امروز را به دست آورد. ناگفته نماند که این گستردگی نه از گسیختگی که از نظمی مثال زدنی برخوردار بود. آنچنانکه میشد از هنگامهی ورود و خروج ایمانوئل کانت ازمنزلش ساعت خود را تنظیم کرد. اما شهرت کانت شهرتی بود که بسیار دیر هنگام به دست آمد و البته بخش اعظم این شهرت پس از مرگ او به دست آمد.
اما اگر پرسیده شود که بنابراین برای چه کسی به دست آمد ناگزیریم که بگوییم برای شارحان او، برای آنانی که خواستند اندیشههایش را درک کنند. اما این خواستن اغلب در زمان حیات انسان اتفاق نمیافتد چرا که اذعان به صحت و برتری شاید که ناگزیری تسلیم را سبب شود؛ چیزی که همگان تلاش میکنند از آن بگریزند و این یکی از ویژگیهای بشر است که، از سر نهادن بر قیدهای آگاهانه میگریزد و در گریزهای سرشار از چالش، بیش از هر چیز به دامان قصدهای ناآگاهانه پناه میبرد و میآویزد. به هر تقدیر کانت شاهکار بحث برانگیزش به نام «نقد عقل محض» را در 67 سالگی در سال 1781 منتشر نمود. پیچیدگی مباحث کتاب سبب شد که وی دو سال بعد اقدام به خلاصه نمودن کتاب نماید و موضوعات محوری آن را در کتابی به نام «پیشگفتار بر هر مابعدالطبیعهی آینده» منتشر نماید سپس به ترتیب نقد عقل عملی، نقد قوهی حکم و مبادی بنیادی مابعدالطبغعهی اخلاق را عرضه کرد.در طول سلطه نازى ها بر آلمان این مؤسسه عملاً به شهرهاى ژنو و سپس به نیویورک و لس آنجلس نقل مکان کرد. اما کار بر روى بنیان هاى فلسفى این مکتب، از جمله نظریه انتقادى همچنان ادامه داشت. در واقع عنوان نظریه انتقادى به نگارش برنامه ریزى شده مقاله اى با عنوان «نظریه سنتى و نظریه انتقادى» از ماکس هورکهایمر باز مى گردد که بعد ها در قالب کتابى با همین عنوان به چاپ رسید و این اثر به نوعى در کنار مهم ترین اثر فلسفى این مکتب، یعنى دیالکتیک روشنگرى، در اصل مانیفست آغازین مکتب فرانکفورت محسوب مى شود.