جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

دانلود کتاب ها

دوستان و علاقمندان به سایت جامعه شناسی برای دریافت فایل ها در این سایت به ایمیل سایتsocietyjamea@yahoo.com ارتباط برقرار کنید تا فایل برای شما به صورت شخصی ارسال گردد (برخی فایل ها در این سایت دارای مبلغ میباشند ) با ارتباط با ایمیل و صحبت کردن با علاقه مندان در ایمیل فایل تحویل داده می شود.



http://s3.picofile.com/file/8223240800/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C_%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF94.jpg


کلیاتی از یورگن هابرماس

یورگن هابرماس به آلمانی: Jürgen Habermas زاده ۱۸ ژوئن ۱۹۲۹ در دوسلدورف آلمان از فیلسوفان و نظریه‌پردازان اجتماعی معاصر و وارث مکتب فرانکفورت است که در چارچوب سنت نظریه انتقادی و پراگماتیسم آمریکایی کار می‌کند. او در اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۱ سفری به ایران داشت.

تمرکز پژوهش‌های او بر روی شناخت‌شناسی، مدرنیته و تجزیه و تحلیل تحولات اجتماعی جوامع پیشرفته صنعتی سرمایه‌داری و سیاست روز آلمان به ویژه با توجه به نقش رسانه‌های همگانی است.شهرت او بیشتر به ابداع اصطلاح و تز گستره همگانی یا فضای عمومی است که فضایی فکری و اجتماعی را مدنظردارد که در آن، فعالیتهای آگاهی بخش رسانه‌ای به ایجاد زمینه برای بحثهای اجتماعی و انتقادی و ظهور چیزی که او آن را برای دموکراسی بنیادی می‌داند، می‌انجامد.

به نظر وی اطلاعات (اکسیژن دموکراسی) در این گستره فرآوری می‌شود وهرچه فرایندها و روندهای این تولید، آزادتر و خردورزانه تر و با مشارکت حداکثری همه نیروهای اجتماعی باشد، مزایای دموکراسی واقعی تر و تأثیرگذارتر می‌شود. گستره همگانی فضای اجتماعی ای است که در آن مردم آزادانه شرایط اجتماعی خودرا نقد کرده ومشکلات را برشمرده و بر جریان تصمیم گیری سیاسی تأثیر می‌گذارند.به نظر هابرماس گستره همگانی خاستگاه افکارعمومی است. گستره همگانی میانجی فضای خصوصی و فضای عمومی است و هرچه آزادتر و فکورانه تر باشد مناسبات اجتماعی خردورزانه تر و انسانی تر خواهد بود. هابرماس براین اعتقاد است که از اواخر سده نوزدهم گستره همگانی براثر افزایش فعالیتهای تجاری و بازرگانی و سودگرایی دارندگان این رسانه‌ها و نیز فروکش کردن تمایلات انقلابی پیشین سرمایه داری رو به انحطاط گذاشته‌است

مردان مکتب فرانکفورت

دوستان در این قسمت ما اسامی مردانی که در مکتب فرانک فورت بودند رو برای آشنایی بیشتر شما قرار می دهیم

اریش فروم (۱۹۸۰-۱۹۰۰) روانکاو آمریکایى در دو دهه آغازین زندگى حرفه اى خود به مکتب فرانکفورت تعلق خاطر داشت.

لئو لوونتال (۱۹۹۳-۱۹۰۰) جامعه شناس آمریکایى- آلمانى نیز از همین دسته بود و در فرانکفورت متولد شد. او نیز پس از قدرت گرفتن نازى ها به آمریکا گریخت و در دانشگاه برکلى و کالیفرنیا مشغول به تدریس شد.

فریدریش پولاک (۱۸۹۴- ۱۹۷۰) اقتصاددان و جامعه شناس آلمانى نیز از دیگر نمایندگان مکتب فرانکفورت محسوب مى شود. او نیز در رشته هاى یاد شده در دانشگاه فرانکفورت مشغول به تدریس بود.

هربرت مارکوزه (۱۸۹۸-۱۹۷۹) دیگر نماینده این مکتب بود که در نوشته هاى خود دیالکتیک هگل را با فلسفه مارکس و نظریه دیالکتیکى تاریخ و همچنین آموزه هاى فروید در مورد میل جنسى پیوند داد. وى با فراخوان به رویارویى اساسى با نظم موجود توانست به یکى از رهبران مهم جنبش هاى چپگراى دانشجویى دهه ۶۰ تبدیل شود.

یورگن هابرماس(۱۹۲۹) نیز از متفکران برجسته و آخرین و مهم ترین نماینده زنده این مکتب است که البته به اعتقاد برخى از کارشناسان فلسفه، او تنها از نظر تاریخى به این مکتب تعلق دارد و در این فاصله از آموزه هاى اصلى آن بسیار فاصله گرفته و استقلال یافته است. به عقیده این عده مقایسه هابرماس و آدورنو درست مانند آن است که بگوییم ارسطو، شاگرد سال هاى متمادى افلاطون نیز، یک افلاطونى است!