گستره و محدوده ی جامعه شناسی هنر
یک اثر هنری همواره انسان را به مبارزه می طلبد ؛ انسان به توجیه و تبیین آن نمی پردازد ، بلکه خود را با آن تطبیق می دهد . در تاویل و تعبیر این اثر هنری ، انسان از آرمانها و تلاشهای خود مدد می جوید . و بدان معنایی ارزانی می داند که از شیوه زندگی و تفکر خود وی سرچشمه می گیرد . در واقع هر اثر هنری ، تا همان حد که واقعا بر انسان اثر می گذارد ، یک هنر نو هم به شمار می آید .
ما هم اکنون در روزگار – به تعبیر جامعه شناختی – دستاورد های فرهنگی زندگی می کنیم . این روزگار برای همیشه ادامه نخواهد یافت . و سخنان آن نیز آخرین کلام ها نخواهد بود . روزگار ما جنبه های تاره ای از آثار هنری را آشکار می سازد و به دیدها و برداشتهای تازه و شگفت انگیزی دست می یابد ؛ و بدیهی است ، که از سوی دیگر ، این دیدها هنوز هم دارای محدودیت، نارسایی و کمبود است .
هنوز هم کسانی هستند که کشاندن پدیده های معنوی – یا به قول خودشان ، ارزشهای معنوی متعالی را – به خطه ی تنازع بقا ، تناقضات اجتماعی ، رقابت ، بازار ، مقام و منزلت ، و امثالهم دوست ندارند .( در ادامه مطالعه کنید )
ادامه مطلب ...
اندیشه:
پارتو را معمولا صاحب سنت ملی جامعه شناسی ایتالیا می دانند پارتو می گوید: «تنها منظورم از نوشتن این رساله دستیابی به واقعیت تجربی از طریق کاربرد روش های علوم طبیعی در علوم اجتماعی بود»(کوزر، لیوئیس) آثار جامعه شناسانه ی او مملو از تحلیل های ساختار کنش اجتماعی است.(سیدمن، استیون، 1386) او به طرز غریبی موضع نظری تلفیقی از ماتریالیسم و ایده آلیسم را با خود داشت.(همان) پارتو می خواست نظامی جامعه شناختی بسازد که مختصات اصلی آن مشابه نظام فیزیکی-شیمیایی ویلارد گیبزباشد. مجموعه ای جداگانه که از عناصر جزیی شده و وابستگی آن به گونه باشد که هر تغییر در هر بخش از آن به دگرگونی های تطبیقی در بخش های دیگر منجر شود.(کوزر، لیوئیس) به اختصار باید گفت که پارتو جامعه را نظامی متوازن می دانست که از اجزای به هم پیوسته تشکیل شده است. «مولکول های» چنین نظام اجتماعی مورد نظر پارتو افراد انسانی هستند (در ادامه مطالعه کنید)
لوییس کوزر یکی از اولین نظریهپردازان مدرن تضاد بود. او قبل از رالف دارندورف کار مهمی درباره تضاد چاپ کرد. این کار رنگ و بوی کارکردگرایی داشت و به جای مارکس از زیمل وام گرفته شده بود. در ابتدا در کل شبیه بحث و جدلهای اولیه دارندورف، یک نقد مخرب از کارکردگرایی به نظر نمیرسید. در نسخههای بیشتر کارکردی او از نظریه تضاد، کوزر شروع به این کرد که بحثهای استاندارد بر ضد کارکردگرایی چه خواهند شد. تضاد توجه کافی نکرده و پدیدههایی مانند انحراف و اختلاف عقیده برای موازنه و تعادل در سیستم آسیب شناسی میشوند.
پارک پس از بازنشسته شدن از دانشگاه شیکاگو، به دانشگاه نشویل تنسی رفت و در آنجا تا هشتادسالگی به آموزش و راهنمایی دانشجویان در فعالیتهای تحقیقاتیشان ادامه داد. و درنهایت در هفتم فوریه 1944، درگذشت.
زمینه فکری
پارک در بحث از دوران دانشجوییاش در میشیگان، تنها از یک شخصیت دانشگاهی، یعنی "جان دیویی" یاد میکند. دیویی در شکلگیری جهانبینی کلی پارک بسیار موثر بود. او پارک را با سنت خوشبینی مترقیانه، شور دموکراتیک و فلسفه عملگرا آشنا ساخته بود.
در دانشگاه هاروارد، وی بیشتر تحت تعلیم رویس و جیمز قرار گرفت. نفوذ زیمل و تونیس بر ذهن پارک با آشنایی تصادفی او با کار جامعهشناس نهچندان معروف روسی، بوگدان کیستیاکوفسکی، تقویت شد.
پارک در نظرهایش، بهویژه راجع به بومشناسی، کاملا تحت تاثیر داروین بود.
رابرت ازرا پارک در چهاردهم فوریه 1844 در شهر هارویویل پنسیلوانیا بهدنیا آمد، ولی در شهر ردوینگ مینهسوتا در غرب میانه آمریکا پرورش یافت، در همانجا دبیرستان و دانشگاه رفت، اما پس از یک سال این دانشگاه را ترک کرد و دانشگاه میشیگان را برای ادامه تحصیل برگزید