جامعه شناسی

نظریه پردازان

جامعه شناسی

نظریه پردازان

کولی و تعریف گروه نخستین

گروه نخستین

تاکید کولی بر زندگی اجتماعی توجهش را به تحلیل آن گروه بندی های منعطف ساخته بود که او آنها را در پیوند دادن انسان با جامعه اش و ادغام افراد در ساختمان اجتماعی عوامل اجتماعی می دانست او می نویسد من از گر.ه نخستین منظورم

آن گروه های اند که با همکاری و بستگی رودر رو مشخص می شوند. این گروه ها به دلایل گوناگون گروه نخستین به شمار می آیند اما بیشتر برای آن که در تشکیل ماهیت اجتماعی و آرمان های افراد نقشی بنیادی دارد  عنوان گروه نخستین را میابند نتیجه بستگی نزدیک از نظر روان شناختی نوعی درآمیختگی فردیت ها در کل مشترک است . چندان که زندگی مشترک و منظور های گروهی دست کم از بسیاری جهات بسان زندگی و مقصود هر فرد گروه در می آید شاید سادترین توصیف این کلیت آن است که بگوییم این کلیت در واقع یک ما است.


معرفی کتاب ( علم هرمنوتیک )

علم هرمنوتیک یک از روش های است که برای روش تحقیق در علوم اجتماعی کاربرد دارد ما این کتاب رو برای شما دوستان تشریح خواهیم کرد ( شما می توانید در ارتباط باما هر بخش از این کتاب رو درخواست کنید ) این کتاب در کتابخانه جامعه شناسی موجود است

کتاب علم هرمنوتیک، نوشته ریچارد ا.پالمر، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، انتشارات هرمس می باشد


دوستان نظر شما کمک خیلی خوب از نظر روحی برای نویسندگان مجموعه هستیش یادتون نره



هربرت مارکوزه و اندیشه

پدر فکرى چپ نو؛ تشنجهاى اقتصادى که بیشتر جامعه هاى غربى را در فاصله دو جنگ جهانى به لرزه درآورده بود، به تصور اغلب مارکسیستها به معناى فروریختن و نابودى نظام سرمایه دارى بود که همیشه درنظریه مارکسیستى پیش بینى مى شد. برطبق آن نظریه، اگرچه این امر باید به استقرار کمونیسم مى انجامید، در هیچ یک از این جامعه ها رژیم کمونیستى به وجود نیامد. آنچه در عوض درچند جامعه استقرار یافت، فاشیسم بود. از این رو، برخى مارکسیستها چنان از این نظر سرخورده و دلسرد شدند که مارکسیست را یکسره کنارگذاشتند. ولى عده اى هم بودند که احساس کردند اگر نظریه مارکسیستى بنا است همچنان جلب اعتقاد کند، باید موردبازنگرى قرارگیرد.
گروهى از این افراد در اواخر ۱۹۲۰ در شهر فرانکفورت گردآمدند و معروف به اعضاى مکتب فرانکفورت شدند. یکى ازمشهورترین و پرنفوذترین اعضاى این گروه، نظریه پرداز سیاسى هربرت مارکوزه بود. او در سال هاى ۱۹۶۰ در مقام فیلسوف، نظریه پرداز اجتماعى و فعال سیاسى به شهرت جهانى رسید و در رسانه ها به عنوان «پدرچپ نو» بلندآوازه شد. نظریه اش در کتاب «انسان تک ساحتى» و دیدگاههاى انتقادى اش بر جامعه سرمایه دارى او را انگشت نما کرده بود. این کتاب بر چپ نو تأثیر عمیقى گذاشت و او را به عنوان رادیکال سازش ناپذیر و ایدئولوگ چپ معرفى کرد.
ادامه مطلب ...

نیچه و مدرنیته

نیچه نقد خود را از مدرنیته بصراحت آشکار می‌کند؛ مدرنیته‌ای که سودای تغییر و تبدیل جهان را در سر می‌پرورد و نمی‌خواهد آن را آن‌گونه که هست بپذیرد؛ بنابراین زندگی و لحظه را به بهانه شناخت برای دست بردن در طبیعت و بهسازی آن نابود می‌کند. درست همچون شیری نه گوی در دگردیسی سه‌گانه نیچه از بشریت. تمثیلی زیبا که سیر تکامل انسان را در این سه دگردیسی خلاصه می‌کند: نخست از شتر آری‌گوی به شیر نه‌گوی و سپس از آن به کودک بدون گذشته و فراتاریخی.

شاید به زیبایی بتوان تمثیل زیبای نیچه از سیر تکامل بشر را همان طریقت دانست. همان سلوکی اشراقی. همان مسیر لایتغیری که به اندازه فردیت انسان‌ها متفاوت است. پسامدرن درواقع نیست، مگر بازگشت انسان به آنچه هست در مقابل آنچه باید. این البته بازگشت به سنت نیست. انسان سنتی آنچه گفته‌اند هست را بی‌چون و چرا پذیرفته و طریقتی را نپیموده که به دریافت خود از حقیقت برسد.

 

ادامه مطلب ...

هربرت مارکوزه

شاخص ترین چهره تفکر انتقادى نومارکسیستى، هربرت مارکوزه فیلسوف مارکسیست شهیر آمریکایى در نوزدهم ژوئیه ۱۸۹۸ در یک خانواده متمول برلینى به دنیا آمد. پژوهشگران، آغاز زندگى سیاسى مارکوزه را از سال ،۱۹۱۸ همزمان با ناکامى انقلاب آلمان عنوان کرده اند.

مارکوزه در این انقلاب که با کشته شدن افرادى چون رزا لوکزامبورگ، لیبکنخت و... فرجامى تلخ را میزبان شد، عضو شوراى سربازان انقلابى برلین بود. شورایى که در همبستگى سربازان انقلابى با جنبش کارگرى و دهقانى و سامان بخشى مبارزه موثر با نظام سرمایه دارى آلمان نقش پررنگى ایفا کرد. انقلاب آلمان با سرکوبى خونین، شکستى زودهنگام را در کارنامه جنبش هاى مترقى جهان معاصر ثبت کرد. مارکوزه پیرامون این شکست گفته است که هم به انقلاب خیانت شد و هم آن را سرکوب کردند. همه این ناکامى ها بود که مارکوزه را به ریشه یابى تحلیلى گسترده اى نسبت به مفاهیم و مقولات فلسفى و باز شناسى عمیق سازوکارهاى حاکم بر نظام سرمایه دارى وامى دارد.

مارکوزه نسبت به چرایى ناکامى انقلاب نقطه نظر جالبى دارد. او خود روایت کرده است که مارکس، هگل و فروید را دیرتر مطالعه کرده است، زیرا قصد آن داشته تا بداند چرا هنگامى که به راستى شرایط انقلابى اصیل وجود داشت، انقلاب درهم شکست و سرکوب شد و قدرت هاى کهن دوباره مسلط شدند و تمامى قضیه به شکلى بدتر، از نو آغاز شد!... بلافاصله پس از شکست انقلاب آلمان از برلین راهى فرایبورگ مى شود و مدتى شاگرد هوسرل بنیانگذار پدیدارشناسى و مارتین هایدگر از متفکران اگزیستانسیالیسم شد. در ۱۹۲۲ موفق به اخذ درجه دکتراى خود شده و در ۱۹۲۸ مدتى دستیار هایدگر در دانشگاه بوده است. مارکوزه در ۱۹۳۳ به ژنو عزیمت کرده و یک سال پس از آن براى ادامه زندگى و تحقیق راهى ایالات متحده آمریکا مى شود.


 

ادامه مطلب ...