جامعه شناسی

نظریه پردازان

جامعه شناسی

نظریه پردازان

معرفی کتاب ( خشونت )

کتابی که در تصویر می بینید در کتاب خانه ی من موجود می باشد که در مورد خشونت ها و انواع خشونت به صورت داستان نمو کرده این کتاب می تواند برای علاقه مندان به هر نوع مقاله نوسی در مورد خشونت مهم باشد


خشونت ( پنج نگاه زیر چشمی ) ، نویسنده : اسلاو ژیژک  ، ترجمه : علی رضا پاکنهاد ، تهران نشر نی 1389


دوستان شما می توانید با درخواست هر قسمت از این کتاب با ما در ارتباط باشید


http://s5.picofile.com/file/8108957534/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%851.jpg


کلانشهر و حیات ذهنی

زیمل به فضایی که در آن زندگی مدرن جریان داشت علاقه مند بود و به این دلیل به شهر علاقه داشت. زیرا جامعه مدرن در اصل در کلانشهر شکل گرفت و به عمیق ترین کاملترین صورت در آنجا تکامل یافت.از آنجا که اقتصاد پولی در شکل دادن به فرهنگ مدرن نقشی بی چون و چرا داشت و از آنجا که اقتصاد پولی در کلانشهر به حداکثر توسعه دست یافت در شهر بود که فرد می توانست انتظار داشته باشد که فرهنگ مدرن را در آشکارترین صورت خود ببیند.

 زیمل در اثری به عنوان « کلانشهر و حیات ذهنی» تاثیر فرهنگ مدرن در روانشناسی اجتماعی شهرنشینان را ارزیابی کرده است.در این اثر زیمل علاقه به وقت شناسی ، محاسبه پذیری و دقت را ناشی از نیروهای جهان مدرن می دانست.او می گفت در شهر تاکید بیشتری بر عقلانیت می توان یافت. زیرا عقل جانشین سنت در کنشهای زندگی هر روزه می شود.

 نگاه زیمل به شهر نیز دیالکتیکی است. به نظر او در کلانشهرها ( و به طور کلی شهرهای بزرگ) جمعیت عظیم و متراکم شهر و فشار آن به زندگی انسان ، هویت فردی و آزادی او را به خطر می اندازد.و این امر موجب انزوا و از خود بیگانگی او می شود.اما او معتقد است که انسان در شهر در عین از خود بیگانگی ، به نو آوری و خلاقیت می پردازد.

 جرج زیمل معتقد است در کلانشهرها گروههای وسیع و متعددی در حالت فعالیت و کنش و واکنش هستند. لیکن هدف آنها سود جویی و انگیزه های فردی است.افراد در عین بیگانگی با خود و با یکدیگر به تعامل می پردازند. به طوری که گویی انبوهی از بیگانگان برای نفع شخصی مجبور به تعامل اجتماعی شده اند که این به نوبه خود بیگانگی را دامن می زند و با بزرگتر شدن جامعه به وسعت آن افزوده می شود.


http://s5.picofile.com/file/8108957534/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%851.jpg

فلسفه پول (زیمل)

فلسفه پول

فلسفه پول منسجمترین  ارزیابی او از شکل و محتوای فرهنگ مدرن را در بر دارد و چهارچوبی نظری برای نوشته های بعدی اوست و خود هدف از نگارش آن را فراهم آوردن مکملی بر ماتریالیسم تاریخی اعلام کرد. زیمل یادآور می شود که پول به خودی خود ارزشی ندارد، بلکه ابزاری است برای آسان کردن مبادله کالاها و خدمات.

فلسفه پول که زیمل ابتدا آن را «روانشناسی پول» نامیده بود به دو بخش تقسیم می شود: بخش اول که پول را به مثابه متغیر وابسته بررسی می کند، «تحلیلی» نامگذاری شده است، بخش دیگر که پول را به عنوان متغیری مستقل در نظر می گیرد «ترکیبی» نامیده شده است. در حالی که بخش تحلیلی تکوین نظری پول را در راستای عینی کردن و استقلال دادن به ارزش شرح می دهد، بخش ترکیبی پیامدهای پولی شدن همگانی را برحسب دیالکتیک آزادسازی فرد و شی ءانگاری روابط اجتماعی بررسی می کند. آزادسازی و شخصیت زدایی از فرد، عقل گرایی و عقلانی سازی زندگی، اصطلاحات کلیدی هستند که زیمل در نشانه شناسی (تشخیص) مدرنیته به طور عام و روابط اجتماعی سوداگرانه به طور خاص به کار می برد. آنها را چند دهه بعد در نظریه انتقادی لوکاچ و مکتب فرانکفورت باز خواهیم یافت.

زیمل در این اثر در اصل نگران پیدایش یک اقتصاد پولی در جهان نوین بود . به گونه ای که از فرد جدا گردد و بر او تسلط یابد .این موضوع به نوبه خود بخشی از یک موضوع حتی از این گسترده تر و رایجتر در آثار زیمل به شمار می آید که آن همانا چیرگی فرهنگ به عنوان یک کل بر افراد است. به تصور زیمل در جهان نوین فرهنگ وسیعتر و عناصر گوناگون سازنده اش (از جمله اقتصاد پولی ) گسترش می یابد و با گسترش آن اهمیت افراد کاهش می یابد.برای نمونه همین که تکنولوژی صنعتی وابسته به اقتصاد نوین گسترش می یابد و پیچیده تر می شود ، مهارتها و توانمندیهای کارگر فردی بیش از پیش کم اهمیت تر می گردد. به بیان کلی تر زیمل تصور می کرد که گسترش فرهنگ وسیعتر در جامعه نوین به کاهش فزاینده اهمیت افراد خواهد انجامید.

زیمل می نویسد: «قابلیت پول برای نمایندگی هر ارزش اقتصادی با ویژگی های معین ـ چون که ذات پول به هیچ یک از ارزش های اقتصادی بستگی ندارد ـ استمرار مجموعه ای از رویدادهای اقتصادی را پایه گذاری می کند» نظر به این که پول، به عنوان وسیله اندازه گیری روابط ارزش میان چیزها، خودش فاقد ارزش ذاتی است، از جریان فراز و فرود چیزها برکنار می ماند و در عین حال به عنوان وسیله نهایی در مبادله با آنها داخل می شود. با این وصف، «پول ـ نشانه» نمی تواند نقش میانجی نمادی و شتاب دهنده به مبادله را ایفا کند مگر این که مبادله کنندگان آمادگی داشته باشند ارزش های جایگزین (احشام، اثاث خانه) در برابر یک ارزش اسمی (یک تکه کاغذ) واگذار کنند، آنچه که ایجاب می کند آنان به ثبات پول و به نظم سیاسی ـ اجتماعی که آن را تضمین می کند، اعتماد داشته باشند. بدون این اعتماد جریان پولی فرومی پاشد، همان طور که جامعه ای که در آن انسان ها به یکدیگر اعتماد نداشته باشند متلاشی می شود.

سرمایه از نگاه بوردیو


سرمایه
به اعتقاد بوردیو ساختار اجتماعی یک جامعه پیشرفته را نمی توان تنها با بیان سلسله مراتبی ساده درآمد و سرمایه اقتصادی تحلیل کرد. بلکه «ساختار اجتماعی چنین جوامعی یک فضای اجتماعی پیچیده ای است که در آن انواع سرمایه ها براساس موقعیت اجتماعی گروه های اجتماعی توزیع شده است.» (Ibid , 316) از نظر بوردیو (1985) هر نوع دارایی، منابع یا کالاهایی که در جامعه دارای ارزش باشند می تواند نوعی سرمایه محسوب شود. بوردیو به سه نوع سرمایه اشاره می کند که عبارتند از: سرمایه اقتصادی (پول ، دارایی) سرمایه فرهنگی (دانش، مهارت، مدارک تحصیلی) و سرمایه اجتماعی (روابط و عضویت در یک گروه)
سرمایه اقتصادی
بوردیو اینگونه سرمایه اقتصادی را تعریف می کند. «دارایی ها و کالاهای لوکسی که به یک فرد تعلق دارد.» (Bourdieu, 1998. 70)

در ادامه بخوانید

 

دوستان نظرات تون در مورد مطالب نوعی افضایش انگیزس برای ما

ادامه مطلب ...

طبقه از دیدگاه بوردیو

طبقه:

دو رویکرد کلی درباره مفهوم طبقه وجود داشته است. یکی رویکرد مارکیست ها و دیگری رویکرد
وبری ها. در رویکرد اول طبقه را عمدتاً براساس نوع رابطه افراد با ابزار تولید و در رویکرد دوم طبقه را براساس پایگاه اجتماعی، اقتصادی یعنی میزان درآمد، سطح تحصیلات و موقعیت شغلی تعریف می کنند. اما برداشت متفاوتی از این دو رویکرد نسبت به طبقه وجود دارد که متعلق به بوردیو است.

بوردیو طبقه را «مجموعه ای از کنشگران که پایگاه های یکسانی را اشغال می کنند، در شرایط یکسانی قرار دارند، و محتمل است که تمایلات و علائق یکسانی نیز داشته باشند و به همین دلیل محتمل است که اعمال مشابهی انجام دهند و مواضع مشابهی اتخاذ کنند، تعریف کرده است.» (فاضلی، 1385، 24). بوردیو طبقه را به معنای فضای اجتماعی می داند که این فضای اجتماعی براساس سه بعد اساسی، یعنی میزان کلی سرمایه ، ساختار سرمایه و بعد زمانی سرمایه شکل می گیرد.

بعد اول که به عنوان مهمترین بعد است، کنشگران براساس میزان کلی (کم / زیاد) سرمایه جایگاه های متفاوتی در فضای اجتماعی اشغال می کنند. طبق این تقسیم بندی که بوردیو به صورت عمودی طرح می کند، آنهایی که به میزان زیادی از سرمایه کلی (اقتصادی و فرهنگی) را در اختیار دارند نظیر مدیر عامل شرکت ها؛ مجریان بخش خصوصی، اساتید دانشگاه ها و... که بوردیو از آنها تحت عنوان طبقه مسلط (یا گاهی اوقات بورژوا) یاد می کند. در مقابل کسانی قرار می گیرند که از داشتن هر دو نوع سرمایه محروم هستند. نظیر کشاورزان، کارگران یدی و... که بوردیو از آنها تحت عنوان طبقه کارگر یاد می کند. (Weininger, 2005, 123 ، نقل از موسوی، 1378 ، 47) در ادامه مطلب بخوانید

ادامه مطلب ...