جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

مراحل تحقیق علمی

در یک تحقیق علمی علوم اجتماعی باید نکات زیر رعایت شوند

1- مسئله

2 - تئوری : الف تجزیه مسئله ب ساختار مسئله ج تحدید مسئله

3 - عوامل موثر فرضیه یا علل فرضیه ها

4 - عملی کردن :الف شبکه دیاگرام علی ب تعریف ج معرف د واحد سنجش (سوال، گویه ،واحد مشاهده )

5 - تکنیک : (مصاحبه ، مشاهده ، آزمایش و ... )

6 - برنامه سنجش : پرسشنامه ،مشاهده نامه ، برنامه آزمایش

7 - تحقیقات مقدماتی : پرسشگر ، مشاهدگر ،جامعه آماری ، نمونه

8 - تحقیقات اصلی



ماکس وبر و میزاث ایده آلیسم

از زمان کانت سنت ایده آلیستی آلمان مرز مشخص میان مرز انسانی و جهانی و طبیعی برکشیده بود. کانت چنین می اندیشید که انسان به عنوان یک شناخته عینی و یک موجود جسمانی در جهان پدیده ای شرکت می کند اما وجه تمایز انسان نه جسم بلکه روحش است.وبر پرورده ی همین سنت آلمانی بود گرچه بسیاری از اصول عمده ی این سنت را رد کرده بود در میان معاصران وبر سه شخصیت عمده بودند که بر تفکر او تاثیر گذار بودند ویلهلم ویندلباند(1848-1915 ) و هاینریش ریکرت (1863-1936 ) فیلسوفانی که از مکتب فلسفی ماربورگ یا مکتب نو کانتی جنوب غربی آلمان بودند و فیلسوف و مورخ فرهنگی ویلهلم دیلتای ( 1833-1911 ) که در دانشگاه برلین تدریس می کرد . این مردان از طریق انتقال آیین های کانتی کلاسیک به وبر در پوشش نو بر او تاثیر داشتن و نیز به او این فرصت را دادند که روش شناسی ویژه اش را بپروراند حتی اگر این روش شناسی با برخی از آموزش های آنان مغایرت داشته باشد . دیلتای و نیز نو کانتیان دیگر در مبارزه با طبیعت گرای و مادی اندیشی در علوم انسانی بسیار جدی بودند و از وجه تمایز علوم انسانی دربرابر آنچه رفض اثباتی اش می خواندند سرسختانه دفاع می کردند با این همه آنها در راهیافت ها و راه حل هایشان با یکدیگر اختلاف داشتند.

روش شناسی توماس هابز

هابز از نخستین فیلسوفان بزرگ جدید بود که به نظریه سیاسی رهیافتی عملی نشان داد. او در جوانی تحت تاثیر فرانسین بیکن، که برانگیزانده او به علوم طبیعی بود، قرار گرفت و مطالعه در علوم طبیعی و فیزیکی رهیافت هابز به سیاست را تعیین کرد. پایه تفکر او ماتریالیستی بود و روش ایوکلید (اقلیدس) او را جذب کرد

هابز پس از آشنایی با هندسه، آن را به دلیل دقت روش، علم واقعی دانست. او نوشت: «هندسه تنها علمی است که تاکنون خداوند را آنقدر خوش آمده که آن را به بشریت عطا کرده است.» راز هندسه این است که نخست قضیه­های ساده را در نظر می­گیرد، آنها را حل می­کند و سپس به مسائل پیچیده­تر می­پردازد. بنابراین، هندسه قضیه­ای را از قبل مسلم نمی­داند. هابز گمان می­کرد با روش استنتاج، که در هندسه معمول است، می­توان به روابط علت و معلولی میان پدیدارها پی برد. او کوشید احکام ریاضی را در مورد مفاهیم فلسفه و علوم اجتماعی به کار ببرد. برای مثال، در تعریف استدلال گفت: «استدلال همان حساب کردن است؛ روش جمع و تفریق کردن نتایج اسم­های عام که برای نشانه­گذاری و بیان اندیشه­های خود اختیار می­کنیم،» به عبارت دیگر «یعنی به دست آوردن نتایج از تعریف­ها، و با کاربرد این روش، علم یعنی شناخت نتایج، یا شناخت بستگی یک کار به کار دیگر.» در عین حال هابز از تفاوت میان علوم طبیعی و علوم اجتماعی آگاه بود و بنابراین در کاربرد احکام ریاضی به علوم اجتماعی خیلی اصرار نکرد

 


هابز به پرسش بزرگ زمان خود توجه داشت: آیا به اتکای قوه عقل بشر می­توان اجتماعی همبسته ایجاد کرد یا نه؟ هابز به این پرسش آشکارا پاسخ مثبت داد. او تحت تاثیر انقلاب علمی، که نوید می­داد جامعه را می­توان به روشی دوباره نظم داد که به انسان زندگی تازه دهد و بهتر از هر زمان دیگر کند، و همه اینها هم بر اساس دانش علمی صورت گیرد، معتقد بود که بیشتر رنج و اندوه بشر نتیجه روش نامناسب و غیرعلمی است که در جامعه­های سیاسی گشته متداول بوده است. به نظر هابز گرفتاری­های سیاسی اروپا دو منشاء در گذشته­ها داشتند: فلسفه ارسطو، و کلیسای کاتولیک. او در لویاتان نوشت: «فلسفه پوچ مدرسی ارسطو چیزی جز یک سلسله واژه­های نامعمول و عجیب نیست.» و گفت که بسیاری از آموزش­های سرنوشت­سازد کلیسا، که پایه­های قدرت آن را هم به وجود می­آورند، اوهام و خرافات هستند. هابز در مخالفت با گستردگی فلسفه ارسطویی در اروپای سده هفدهم گفت که هدف او این است که مردم را آگاه کند تا نگذراند از آنها بهره­برداری شود و در لویاتان نوشت: «ارسطو در رواج بخشیدن به پوچی­های بزرگ» سهم داشته است و فلسفه او ،یعنی ارسطو، «مردم را با واژه­های توخالی از اطاعت از قوانین کشورشان بازمی­دارد... و آنها را می­ترساند.»

هابز نظر دکارت را می­دانست و می­پذیرفت که روش ریاضی را می­توان برای حل مسائل علوم دیگر به کار برد. او در این مورد شاید به سبب کم بودن دانش ریاضی خود، بیشتر از دکارت امیدوار و معتقد بود که اگر بتوان مانند روش ریاضی، ساده­­ترین فرضیه­ها را به عنوان پایه­ای به کار برد که بر اساس آن، گام به گام، ساختار پیچیده­تری ساخت، می­توان یک علم جامع ایجاد کرد.

هابز به کاربرد روش استقرایی و تجربه­گرایی مشهور شده بود. او می­اندیشید گذشته -که از دسترس بررسی تجربی دور شده است- یا درس­های تاریخ به طور کلی بی­ارزش است. هابز به ندرت با اشاره به تاریخ استدلالی را مطرح کرد. لویاتان در اساس پر از تعریف­ها و تجربه­های بسیار نزدیک متقاعدکننده است. هابز تقریبا به کل نظریه­ها روی آورد و از واقعیت­های مشخص تاریخ، یا از تجربه نسل­های گذشته چندان سود نبرد. او می­گفت ساختن یک دولت مستلزم عملی کردن قواعد و اصول معینی است که اعتبار علمی، و بنابراین ابدی دارند، پس عقل بیش از تاریخ قابل اتکاست


روش تحقیق کمی و کیفی

از آنجا که در رشته علوم اجتماعی بحث تحقیق و پژوهش یک امر بسیار مهمی میباشد ما در زیر یک فایل را برای علاقه مندان قرار خواهیم داد که تعاریف و توضیحاتی درباره تحقیق به روش کمی یا کیفی می باشد می توانید در زیر این فایل را دریافت کنید


پژوهش به روش کمــی یا کیفی

پســــورد فــایل : society-jamea

رفتار جمعی چیست

رفتار جمعی زمانی رخ می دهد که روش های مرسوم و سنتی برای اداره امور مناسب و کافی نباشد . رفتار جمعی عبارت است از الگو های بی ساختار،خود انگیخته، هیجانی و پیش بینی ناپذیر . افرادی که از رفتار جمعی پیروی می کنند در برابر محرک خاصی که ممکن است شخص دیگر یا حادثه معینی باشد واکنش نشان می دهد.

جـــمع

به گروهی که در رفتار جمعی شرکت می جویند اطلاق می شود. جمع گروهی موقتی بی ساختار و بدون تقسیم نقش رسمی است و سلسله مراتب قدرت در آن وجود ندارد.


انواع رفتار جمعی

افرادی که در رفتار جمعی درگیر می شوند ، ممکن است به فعالیت های وسیعی از جمله شورش،هوس اجتماعی،پیروی از مُد و جنون جمعی دچار شوند