کارل مارکس با آنکه به دلیل اظهار نظرهای قابل توجه و مبتکرانهاش درباره دین مشهور است، ولی سهمش در جامعه شناسی دین ناچیز بوده است. او بر خلاف دورکیم، کنت و وبر، توجه عمیقی به دین نداشته، اما تاثیر واقعی او در این باره به طریق غیر مستقیم و از راه انتشار نظریه معروفش درباره همکنش روبنا و زیربنای جامعه بودهاست کارل مارکس توجه اهل نظر را به شباهتهای فرهنگی و کارکرد بین دین، قانون، سیاست و ایدئولوژی، که همه جنبههای روبنایی جامعه بشری هستند، جلب کرده است. اومعتقد بود که روبناها نهایتا بر اثر روابط تولیدی، که به نحو نهایی در کار است، تعیین میگردد. در نظر مارکس، دین از اهمیت ثانوی برخوردار است; زیرا ایدئولوژی روبناست و در مکتب مارکسیسم، همه چیز بر اساس وضع اقتصادی شکل میگیرد و عامل تحرک همه چیز وضعیت اقتصادی است. عامل تحرک وضع اقتصادی نیز ابزار تولید است، به گونهای که حتی فکرو مذهب انسان نیز تابع و معلول وضع اقتصادی جامعه میباشد. در نظر مارکس، ایدئولوژی و مذهب تصور یا آگاهی دروغینی است که طبقه حاکم به دلیل منافع خود از واقعیتها دارد. مارکس علت اساسی پیدایش دین را وضع اقتصادی جامعه میداند و بدین ترتیب، اساسا آن را ساخته دست بشر میداند.
در اینجا یکی از وقایع مشوق تاریخ اتفاق افتاد. جان استوارت میل بزرگترین رقیب اسپنسر بود و پیش از انتشار کتاب «اصول اولیه» عنان فلسفة انگلیس به دست او بود ولی فیلسوف تطور این عنان را از دست او گرفت و شهرت او را تحتالشعاع قرار داد. این فیلسوف در 4 فوریه 1866 به اسپنسر چنین نوشت:
آقای عزیز،پس از مراجعت
در هفتةاخیر، جزوه دسامبر کتاب «زیست شناسی»شما را دیدم و حاجت به بیان نیست که
چه اندازه از اعلانی که ضمیمه آن بود دلتنگ شدم. ... من پیشنهاد میکنم که بقیه رسایل
خود را چاپ کنید و من ضرر آن را به ناشران ضمانت خواهم کرد. خواهش میکنم این پیشنهاد
را به عنوان یک کمک و مساعدت شخصی تلقی مکنید؛ اگر چه در چنین صورتی نیز امیدوارم که
به من اجازه چنین پیشنهادی را خواهید داد. ولی این پیشنهاد به هیچوجه از این نوع نیست
و تقاضای سادهای است برای همکاری در یک طرح عمومی مهمی که شما تمام کوشش و سلامت خود
را در راه اجرای آن به کار میبرید. آقای عزیز، من،دوست بسیار صمیمی شما هستم
نمونه گیری تصادفی
نمونه گیری تصادفی بدون جایگذاری: یک ویژگی مهم نمونه گیری تصادفی ساده بدون جایگذاری این است که احتمال استخراج هر واحد مشخص از جامعه در هر استخراجی مساوی با احتمال استخراج آن واحد مشخص در استخراج اول است.
نمونه گیری تصادفی با جایگذاری: اگر در انتخاب n واحد نمونه ، پس از انتخاب هر واحد ، آن را به جامعه برگردانیم
و انتخاب بعدی را انجام دهیم نمونه گیری تصادفی ساده را با جایگذاری مینامند. در
این روش ، انتخاب هر واحد مستقل از انتخاب واحدهای دیگر است
(در ادامه مطالعه کنید )
مکتب شیکاگو بیشتر به دلیل جامعه شناسی شهری و توسعه
روش کنش متقابل نمادین شناخته می شود. این مکتب بر رفتارهایی از انسان متمرکز شده
است که توسط ساختارهای جامعه و شاخصه های کالبدی محیط تعیین میگردد، و نه خصوصیات
شخصی و ژنی. زیست شناسان و انسان شناسان نظریه سیر تطوری را، که ثابت میکند
حیوانات با محیط خویش تطبیق پیدا میکنند، پذیرفته اند. این مکتب (شیکاگو) با بکار بردن این نظریه
برای انسان ها، که مسئول سرنوشت خودشان پنداشته می شوند، عقیده دارد که محیط طبیعی
که جامعه در آن ساکن است یک شاخصه اساسی در شکل دهی به رفتار انسان است، و شهر
مانند یک خرده کیهان عمل میکند:
"در این شهرهای بزرگ، جایی که تمام احساسات وتمام انرژی انسان آزاد می گردد، ما
در موقعیتی هستیم که فرایند تمدن را همانگونه که بوده، زیر میکروسکوپ (ذره
بین) مطالعه کنیم."(1)
کار فردریک ای کلمنتس(Frederic
E. Clements, 1916) دارای اهمیت بسزایی بود. او فرض کرد که یک جامعه
گیاهی، ترکیبی پیچیده از موجودات زنده است و آن جوامع بر طبق الگوی ثابتی از مراحل
متوالی ، از آغاز تا حالت اوج فردی و یا حالتی از توازن که خود بخود تنظیم میشود،
توسعه می یابند. برای مقایسه، یک فرد به دنیا می آید، رشد میکند، بالغ میشود و
میمیرد، اما جامعه ای که فرد در آن ساکن است به رشد ادامه داده و ویژگی های خود را
نمایش می دهد؛ ویژگی هایی که گسترده تر از مجموع ویژگی های اجزای آن می باشد..
اعضای مکتب که بر شهر شیکاگو به عنوان هدف مطالعه خود متمرکز شده اند، به
دنبال یافتن شواهدی هستند که تا به این پرسش پاسخ دهند که آیا شهر گرایی (ویرث: 1938) و افزایش
تحرک اجتماعی علل مشکلات اجتماعی کنونی بوده است یا خیر. در آغاز شیکاگو یک
لوح نانوشته و فرصتی برای یک شروع تازه بود. در سال 1860، شیکاگو یک شهر کوچک با
جمعیت 10 هزار نفر بود. پس از سال 1871 رشد قابل توجهی در آن رخ داد. در سال
1920 جمعیت آن به 2 میلیون نفر افزایش یافت. این سرعت در رشد به دلیل هجوم
مهاجران بوده و عواملی چون بی خانمانی (آندرسون: 1923)، بد مسکنی و وضعیت بد
اشتغال، به دلیل دستمزدهای پایین و ساعات کار طولانی، را به وجود آورد. اما تامس و
زانینسکی (Thomas
and Znaniecki,1918)هر دو به یک اندازه تاکید میکنند که آزادی ناگهانی
مهاجران، که از زیر کنترل های اروپا به سوی رقابت مهار نشده شهر جدید آزاد شده
بودند، محرکی برای رشد بوده است. به نظریه پنجره های شکسته (2) مراجعه کنید.
"مطالعات بوم شناختی شامل درست کردن نقشه های موضعی از شیکاگو برای مکان
وقوع رفتارهایی خاص مانند اعتیاد به الکل، قتل، خودکشی، بیماری های روانی و فقر و
سپس محاسبه نرخ تغییرات بر مبنای داده های آماری است. یک مقایسه بصری در نقشه
هاتمرکز بعضی از رفتارهای معین را در برخی نواحی نشان میدهد. همبستگی نرخ تغییرات بر
اساس نواحی تا بعدها محاسبه نشد
سرمایه
به اعتقاد بوردیو ساختار اجتماعی یک جامعه پیشرفته را نمی توان تنها با بیان سلسله مراتبی ساده درآمد و سرمایه اقتصادی تحلیل کرد. بلکه «ساختار اجتماعی چنین جوامعی یک فضای اجتماعی پیچیده ای است که در آن انواع سرمایه ها براساس موقعیت اجتماعی گروه های اجتماعی توزیع شده است.» (Ibid , 316) از نظر بوردیو (1985) هر نوع دارایی، منابع یا کالاهایی که در جامعه دارای ارزش باشند می تواند نوعی سرمایه محسوب شود. بوردیو به سه نوع سرمایه اشاره می کند که عبارتند از: سرمایه اقتصادی (پول ، دارایی) سرمایه فرهنگی (دانش، مهارت، مدارک تحصیلی) و سرمایه اجتماعی (روابط و عضویت در یک گروه)
سرمایه اقتصادی
بوردیو اینگونه سرمایه اقتصادی را تعریف می کند. «دارایی ها و کالاهای لوکسی که به یک فرد تعلق دارد.» (Bourdieu, 1998. 70)
در ادامه بخوانید
دوستان نظرات تون در مورد مطالب نوعی افضایش انگیزس برای ما