ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
ادوین ساترلند آمریکایی جامعه شناس جرم در13 اوت سال 1883 به دنیا آمد او یکی از با نفوذ ترین جرم شناسان قرن 20 در نظر گرفته شده و برای تعریف ((انجمن دیفرانسل)) یک نظریه از جرم و جنایت را تشریح می کند.
ادوین ساترلند تا حد زیادی درگسترش درک ما از جرم و جنایت درجرم شناسی کمک کرده است. نظریه خود را از"انجمن دیفرانسیل،" اگر چه به شدت انتقاد بنیادی در توسعه از دیگر نظری های دگیری اجتماعی را دنبال داشته اما محبوبیت این تعریف هنوز هم در میان جرم شناسان مدرن برای سادگی و انسجام آن است. شناخت او این است که تعاملات خود را با دیگران بر پایبندی ما به ، هنجارها ی اجتماعی و قوانین ،سهم ارزشمند را برای درک ما از طبیعت انسان بود
به نظر ساترلند جرم
زمانی رخ می دهد که موقعیت مناسب آن برای عامل رفتار فراهم شود براساس این نظریه
فرایندی که به بزهکاری می انجامد به قرار زیر است :
- عمل مجرمانه آموختنی است نه موروثی یعنی
تا فرد آن را نیاموزد به فکر انجام آن نمی افتد
- آموزش از طریق ارتباط فرد با سایر افراد
انجام می گیرد و عموما بصورت شفاهی و به کمک کلمات است و گاهی از طریق حرکات چهره
و قیافه است
- بخش اعظم آموزش رفتار بزهکارانه در گروه
های نزدیک که با فرد روابط صمیمانه دارند انجام می شود
- آموزش عمل مجرمانه مراحل مختلفی دارد
فنون ارتکاب جرم که گاه پیچیده و گاه ساده است جهت دادن به انگیزه ها ، گرایش ها ،
کشش های درونی و توجیه عمل مجرمانه
- کسب انگیزه ها و میل به ابزار کششهای
درونی آموختنی است
- زمانی فرد به رفتار بزهکارانه دست میزند
که آمیزش او با کسانی که موافق شکستن قاعده اند بیشتر از کسانی است که با شکستن
قاعده مخالفند
- ارتباطات گوناگونی که فرد با دیگران
دارد از لحاظ فراوانی ، تداوم ، تقدم سن و شدت یکسان نیستند
- فرایند کسب رفتار مجرمانه در ارتباط با
الگوهای مجرمانه و غیرمجرمانه همان مکانیزمی را طی میکند که در یادگیری سایر
رفتارهای اجتماعی مشاهده میشود
- درحالیکه رفتار بزهکارانه نیازها وارزش های
کلی و عام شخص را بیان میکند اما توسط آنها ایجاد نمی شود زیرا رفتار غیرمجرمانه
هم بیان همان نیازها و ارزشهای عام است .
ساترلند اصطلاح نا هماهنگی میان عناصر
ساخت اجتماعی را مطلوب نمیداند و بجای آن نسبیت ساخت اجتماعی را ترجیح می دهد و
منظور او این است که جرم ریشه درسازمان اجتماعی دارد و بیانگر سازمان اجتماعی است .