جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

خشونت تضاد

کوزر گزینه های مهمی را در مورد سطح خشونت در تضاد ارائه داده است. همچنان که اغلب نظریات کارکردگرایانه تأکید می کنند، گزینه الف کوزر ، شرایطی را نشان می دهد که تحت آن شرایط، تضاد منجر به خشونت کم خواهد شد. در مقایسه، نظریه پردازان دیالکتیکی نظیر مارکس، اغلب تضاد را به عنوان شرایطی که در آن تضاد منجر به خشونت زیاد خواهد شد، تعریف می کنند. برعکس گزینه اول، کوزر شرایطی را نیز تعیین می کند که تضاد به خشونت می گراید. مفهوم کلیدی در گزینه الف کوزر، مفهوم « Realistic   issues » یا « موضوعات واقعی » هستند. کوزر استدلال می­کند که تضاد Realistic شامل پیگیری اهداف خاصی برای منابع واقعی خصومت هستند با تخمین و برآوردی از هزینه­هایی که در این راه متحمل می­شوند. هم چنان که اشاره شده است.


زیمل تشخیص داد که، وقتی اهداف واقعی مورد جستجو باشند، توافق و مصالحه معمولاً جایگزین­هایی برای خشونت هستند. کوزر این مسئله را دوباره بیان کرده است اگر تضاد بر سر «Nonrealistic issues » باشد، مانند ارزش­های غایی، اعتقادات، ایدئولوژی و منافع طبقاتی به صورت مبهم تعریف شده، در آن صورت تضاد به خشونت خواهید انجامید. Nonrealism به صورت مشخص زمانی است که تضاد بر سر ارزش­های اساسی (Core values ) است، که در آن صورت افراد شرکت­کننده در تضاد، به صورت احساسی برانگیخته شده و تمایلی به موافقت و مصالحه ندارند به علاوه اگر تضاد، مدت مدیدی طول بکشد، آن موقع تضاد به صورت افزایشی nonrealistic می­گردد، که طرفین به صورت کاملاً احساسی با هم درگیر می­شوند، ایدئولوژی­ها مدون می­گردند و شرایط به گونه­ای خواهد بود که دشمن به صورت افزایشی در شرایط منفی (خصومت­آمیزتر) توصیف می­شود گزینه ج نشان می­دهد که در سیستمی که یک متغیر ساختاری با درجه بالایی از وابستگی متقابل کارکردی (بصورت متقابل، مبادله­ای و همکاری) در بین بازیگران (طرفین درگیر در تضاد) وجود دارد، در آن شرایط، تضاد کمتر منجر به خشونت خواهد شد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.