ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
کوزر گزینه های مهمی را در مورد سطح خشونت در تضاد ارائه داده است. همچنان که اغلب نظریات کارکردگرایانه تأکید می کنند، گزینه الف کوزر ، شرایطی را نشان می دهد که تحت آن شرایط، تضاد منجر به خشونت کم خواهد شد. در مقایسه، نظریه پردازان دیالکتیکی نظیر مارکس، اغلب تضاد را به عنوان شرایطی که در آن تضاد منجر به خشونت زیاد خواهد شد، تعریف می کنند. برعکس گزینه اول، کوزر شرایطی را نیز تعیین می کند که تضاد به خشونت می گراید. مفهوم کلیدی در گزینه الف کوزر، مفهوم « Realistic issues » یا « موضوعات واقعی » هستند. کوزر استدلال میکند که تضاد Realistic شامل پیگیری اهداف خاصی برای منابع واقعی خصومت هستند با تخمین و برآوردی از هزینههایی که در این راه متحمل میشوند. هم چنان که اشاره شده است.
زیمل تشخیص داد که، وقتی اهداف واقعی مورد جستجو باشند، توافق و مصالحه معمولاً جایگزینهایی برای خشونت هستند. کوزر این مسئله را دوباره بیان کرده است اگر تضاد بر سر «Nonrealistic issues » باشد، مانند ارزشهای غایی، اعتقادات، ایدئولوژی و منافع طبقاتی به صورت مبهم تعریف شده، در آن صورت تضاد به خشونت خواهید انجامید. Nonrealism به صورت مشخص زمانی است که تضاد بر سر ارزشهای اساسی (Core values ) است، که در آن صورت افراد شرکتکننده در تضاد، به صورت احساسی برانگیخته شده و تمایلی به موافقت و مصالحه ندارند به علاوه اگر تضاد، مدت مدیدی طول بکشد، آن موقع تضاد به صورت افزایشی nonrealistic میگردد، که طرفین به صورت کاملاً احساسی با هم درگیر میشوند، ایدئولوژیها مدون میگردند و شرایط به گونهای خواهد بود که دشمن به صورت افزایشی در شرایط منفی (خصومتآمیزتر) توصیف میشود گزینه ج نشان میدهد که در سیستمی که یک متغیر ساختاری با درجه بالایی از وابستگی متقابل کارکردی (بصورت متقابل، مبادلهای و همکاری) در بین بازیگران (طرفین درگیر در تضاد) وجود دارد، در آن شرایط، تضاد کمتر منجر به خشونت خواهد شد.