جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

زندگی وبلفرد پارتو

مارکی ویلفردو، فردریکو داماسکو پارتو در پانزدهم ژوئیه ی 1848 در پاریس چشم به جهان گشود.(کوزر، لیوئیس، 1386) خانواده ی او اهل «لیگوری»واقع در شمال ایتالیا بود.(آرون، رمون، 1386) پدر او، مارکی رافائل پارتو، به یک خاندان کهن جنوایی وابسته بود که در سال های 1830 به دلیل عقاید جمهوری خواهانه اش به فرانسه گریخته(کوزر، لیوئیس، 1386) و در پاریس با مادر پارتو، ماری مِتِنیه، ازدواج کرده بود.(آرون،رمون، 1386) خانواده ی پارتو در سال 1855 به ایتالیا بازگشت. ویلفردو پس از پایان تحصیلات دبیرستان تصمیم گرفت که در دانشکده ی پلی تکنیک تورین در رشته ی راه و ساختمان ادامه ی تحصیل دهد.(کوزر، لیوئیس، 1386) فراگیری ریاضیات در این دوره تاثیر ژرفی بر دیدگاه بعدی پارتو به جا گذاشت. پارتو با ارائه ی پایان نامه ی خود تحت عنوان «اصول بنیادی تعادل اجسام سخت» از دانشکده ی پلی تکنیک فارغ التحصیل می شود.(آرون، رمون

 

 

او پس از فارغ التحصیلی از پلی تکنیک مدتی به عنوان مدیرکل راه آهن ایتالیا کار کرد(همان) و سپس مدیر یک شرکت تولید آهن در شهر فلورانس شد.(کوزر، لیوئیس، 1386) با روی کار آمدن احزاب دست چپی میانه رو در سال 1876 که مخالف بازرگانی آزاد بود، پارتو یکی از مخالفان سرسخت این رژیم به اصطلاح دگرگونی خواه شد. وقتی به عنوان نامزد مخالف اکثریت حاکم در حوزه ی انتخابی پیس توآ وارد انتخابات شد(آرون، رمون، 1386) و از نامزد مورد حمایت دولت به سختی شکست خورد، بیش از پیش از اوضاع کشورش دچار سرخوردگی شد.(کوزر، لیوئیس، 1386) او زمامداران حکومتی را دارودسته ای فاسد می دانست که می خواستند با اهرم های حکومتی ثروتی برای خود به هم زنند و از طریق انتخابات قلابی موفقیت سیاسی به دست بیاورند.(همان) پارتو در سال 1889 با آلساندرا باکونین، از اهالی روسیه، ازدواج کرد(آرون، رمون، 1386)، ازدواجی که سرانجام خوشی برای وی به همراه نداشت. او مدیریت شرکت را رها کرد، فلورانس را ترک گفت و در ویلایی دورافتاده نوعی زندگی بازنشستگی گزید.(کوزر، لیوئیس، 1386) او در خلوت ویلایش به ترجمه ی آثار کلاسیک به ایتالیایی روی آورد و به مطالعه در زمینه ی اقتصاد پرداخت. در همین زمان به مبارزه علیه سیاست های دولت وقت و به سود بازرگانی آزاد و لیبرالیسم نیز ادامه می داد.(همان)

پارتو به تدریج نسبت به مکتب انسان دوستی، جمهوری خواهی و پیشرفت نفرت پیدا کرد و ایمان دموکراتیک او به شایستگی های مردم فرو ریخت. این گرایش او تا پایان زندگی اش همراه او باقی ماند.(کوزر، لیوئیس، 1386)

در آوریل 1893 پارتو به توصیه ی دوست اش، مافئو پانتالئونی که اقتصاددان لیبرال سرشناسی بود، به دانشگاه لوزان راه یافت و جای والراس، اقتصاددان مشهور، را گرفت.(همان) او سه سال پس از ورودش به دانشگاه لوزان کتاب درس هایی درباره ی اقتصاد سیاسی را منتشر کرد که بر مبنای درس هایش در این دانشگاه بود.(همان)

پارتو پس از شورش های 1898 در میلان امیدش را یکسره در مورد بازسازی لیبرالی امور اقتصادی ایتالیا از دست داد.(کوزر، لیوئیس، 1386) او از این پس «یک فرد تنها سرخورده، تندخو و دم غنیمت دانی شده بود که با همه گرایش های مسلط بر زمانه اش مخالف بود و از همه آن ها بدون استثناء بیزار بود.»( همان: 533)

پس از آن که در سال 1898 به علت مرگ یکی از عموهایش به میراث قابل توجهی دست یافت، خانه ای در کانتون ژنو برای خود ساخت و به کار علمی اش در آن جا ادامه داد.(کوزر، لیوئیس، 1386) او در سال 1921 کتاب نظام های سوسیالیست را نوشت و در آن به انتقاد از آیین سوسیالیستی و حمایت دولت از محصولات داخلی پرداخت.(همان) پارتو پیش از نگارش این کتاب، به فکر فعالیت های نامعقول بشری افتاده بود. او به این نتیجه رسیده بود که مبارزه ی طولانی اش برای لیبرالیسم اقتصادی به این دلیل با شکست روبرو شده است که بیشتر فعالیت های بشری را احساسات، خرافات و دیگر عوامل غیرمنطقی تعیین می کنند.(همان) از نظر او هرگز نمی توان توده ی مردمی را که تحت تاثیر باورهای غیرمنطقی اند، با استدلال منطقی به حرکت درآورد. این نظر پارتو در کتاب راهنمای اقتصاد سیاسیپرورده شده و سرانجام در 1916 در کتاب رساله ی جامعه شناسی عمومی تکمیل گشت.(کوزر، لیوئیس، 1386) پارتو را به خاطر همین کتاب اخیر جامعه شناس می شناسند.(همان) پارتو در سال 1907 از تدریس منظم دانشگاهی کناره گرفت و از آن پس تنها به صورت نامنظم به ایراد سخنرانی هایی درباره ی جامعه شناسی می پرداخت.(همان)

موسولینی در آخرین سال زندگی پارتو به قدرت رسید. او خود را شاگرد پارتو می دانست و او را بسیار می ستود.(کوزر، لیوئیس، 1386) پارتو در نظام موسولینی «سناتور پادشاهی ایتالیا» شد و به عنوان نماینده ی ایتالیا در کنفرانس خلع سلاح ژنو شرکت کرد.(همان) پارتو در دو مقاله ای که در Gerarchia منتشر می شود، تمایل خود را نسبت به فاشیسم بیان می کند اما از آن انتظار دارد که لیبرال باقی بماند.(آرون، رمون، 1386) به همین ترتیب زمانی که موسولینی درهای دانشگاه ها را بست و آزادی بیان را ممنوع ساخت پارتو به شدت به اعتراض از وی برخاست.(کوزر، لیوئیس، 1386) ویلفردو پارتو در نوزدهم اوت سال 1923 در سن هفتاد و پنج سالگی پس از یک بیماری کوتاه، در سه لینییدرگذشت و همان جا به خاک سپرده شد.(آرون، رمون،

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.