جامعه شناسی

نظریه پردازان

جامعه شناسی

نظریه پردازان

زمینه فکری نورشتاین وبلن

با کمی ساده اندیشی می توان گفت که آثار وبلن تحت تاثیر دوشخصیت نا همخوان یعنی اسپنسر و بلامی نوشته شده اند ضمن آنکه از کارل مارکس هم در این میان نقش گرفته است وبلن راهیافت تکاملیش را در مورد علوم اجتماعی از هربرت اسپنسر و داروین اتخاذ کرده است . وبلن شاید بیشتر از هر نظریه پرداز سوسیالست دیگری و حتی مارکس با الهام از بلامی به رد انتقاد بی سامانی رایج تولید سرمایه داری و بصریت به یک جامعه برنامه ریزی شده و معقولانه سازمان گرفته، دست یافته بود.

بلامی در اثر خود،نظامی را که بحران ها و رکودهای بازرگانی متناوب می آفریند و زندگی اقتصادی را مختل می کرد وبرای اکثریت مردم بیکاری و محرومیت به بار می آورد بیزار بود ومورد حمله قرار می داد.

باید یادآور شد که وبلن و همسر نخستین او آرمانشهر سوسیالیستی او را پس از انتشار خوانند، آنچه بیشتر وبلن را شیفته بلامی کرده بو برخلاف بیشتر آرمانشهر نویسان به فراگرد ماشینی اعتقاد نداشت .


روش شناسی توماس هابز

هابز از نخستین فیلسوفان بزرگ جدید بود که به نظریه سیاسی رهیافتی عملی نشان داد. او در جوانی تحت تاثیر فرانسین بیکن، که برانگیزانده او به علوم طبیعی بود، قرار گرفت و مطالعه در علوم طبیعی و فیزیکی رهیافت هابز به سیاست را تعیین کرد. پایه تفکر او ماتریالیستی بود و روش ایوکلید (اقلیدس) او را جذب کرد

هابز پس از آشنایی با هندسه، آن را به دلیل دقت روش، علم واقعی دانست. او نوشت: «هندسه تنها علمی است که تاکنون خداوند را آنقدر خوش آمده که آن را به بشریت عطا کرده است.» راز هندسه این است که نخست قضیه­های ساده را در نظر می­گیرد، آنها را حل می­کند و سپس به مسائل پیچیده­تر می­پردازد. بنابراین، هندسه قضیه­ای را از قبل مسلم نمی­داند. هابز گمان می­کرد با روش استنتاج، که در هندسه معمول است، می­توان به روابط علت و معلولی میان پدیدارها پی برد. او کوشید احکام ریاضی را در مورد مفاهیم فلسفه و علوم اجتماعی به کار ببرد. برای مثال، در تعریف استدلال گفت: «استدلال همان حساب کردن است؛ روش جمع و تفریق کردن نتایج اسم­های عام که برای نشانه­گذاری و بیان اندیشه­های خود اختیار می­کنیم،» به عبارت دیگر «یعنی به دست آوردن نتایج از تعریف­ها، و با کاربرد این روش، علم یعنی شناخت نتایج، یا شناخت بستگی یک کار به کار دیگر.» در عین حال هابز از تفاوت میان علوم طبیعی و علوم اجتماعی آگاه بود و بنابراین در کاربرد احکام ریاضی به علوم اجتماعی خیلی اصرار نکرد

 


هابز به پرسش بزرگ زمان خود توجه داشت: آیا به اتکای قوه عقل بشر می­توان اجتماعی همبسته ایجاد کرد یا نه؟ هابز به این پرسش آشکارا پاسخ مثبت داد. او تحت تاثیر انقلاب علمی، که نوید می­داد جامعه را می­توان به روشی دوباره نظم داد که به انسان زندگی تازه دهد و بهتر از هر زمان دیگر کند، و همه اینها هم بر اساس دانش علمی صورت گیرد، معتقد بود که بیشتر رنج و اندوه بشر نتیجه روش نامناسب و غیرعلمی است که در جامعه­های سیاسی گشته متداول بوده است. به نظر هابز گرفتاری­های سیاسی اروپا دو منشاء در گذشته­ها داشتند: فلسفه ارسطو، و کلیسای کاتولیک. او در لویاتان نوشت: «فلسفه پوچ مدرسی ارسطو چیزی جز یک سلسله واژه­های نامعمول و عجیب نیست.» و گفت که بسیاری از آموزش­های سرنوشت­سازد کلیسا، که پایه­های قدرت آن را هم به وجود می­آورند، اوهام و خرافات هستند. هابز در مخالفت با گستردگی فلسفه ارسطویی در اروپای سده هفدهم گفت که هدف او این است که مردم را آگاه کند تا نگذراند از آنها بهره­برداری شود و در لویاتان نوشت: «ارسطو در رواج بخشیدن به پوچی­های بزرگ» سهم داشته است و فلسفه او ،یعنی ارسطو، «مردم را با واژه­های توخالی از اطاعت از قوانین کشورشان بازمی­دارد... و آنها را می­ترساند.»

هابز نظر دکارت را می­دانست و می­پذیرفت که روش ریاضی را می­توان برای حل مسائل علوم دیگر به کار برد. او در این مورد شاید به سبب کم بودن دانش ریاضی خود، بیشتر از دکارت امیدوار و معتقد بود که اگر بتوان مانند روش ریاضی، ساده­­ترین فرضیه­ها را به عنوان پایه­ای به کار برد که بر اساس آن، گام به گام، ساختار پیچیده­تری ساخت، می­توان یک علم جامع ایجاد کرد.

هابز به کاربرد روش استقرایی و تجربه­گرایی مشهور شده بود. او می­اندیشید گذشته -که از دسترس بررسی تجربی دور شده است- یا درس­های تاریخ به طور کلی بی­ارزش است. هابز به ندرت با اشاره به تاریخ استدلالی را مطرح کرد. لویاتان در اساس پر از تعریف­ها و تجربه­های بسیار نزدیک متقاعدکننده است. هابز تقریبا به کل نظریه­ها روی آورد و از واقعیت­های مشخص تاریخ، یا از تجربه نسل­های گذشته چندان سود نبرد. او می­گفت ساختن یک دولت مستلزم عملی کردن قواعد و اصول معینی است که اعتبار علمی، و بنابراین ابدی دارند، پس عقل بیش از تاریخ قابل اتکاست


اثبات گرایی

اثبات گرایی آموزه های است مبنی بر ابن که در علوم اجتماعی و در مورد خاص یعنی در کلیه انواع پژوهش های فلسفی،باید روش های علوم طبیعی را دقیقاً رعایت کرد . این واژه تــوسـط کلـود - هـنـری سـن سیمـون (1825 - 1760 )ارائه شد و توسط پیرو وی اگوست کنت ( 1857 - 1789 ) رایج شد . بدین ترتیب اثبات گرایی بر این فرض استوار است که تنها مجرای کسب شناخت، علم است. گروهی از فلاسفه که جمعاً به دایره وین شهرت داشتند در دهه 1920 و 1930در قالب اثبات گرایی منطقی کلیه گزاره ها غیر قابل آزمون از راه تجربه را رد نمود زیرا آنها را کلاً بیهوده می دانستند

معرفی کتاب ( ویرایش متون )

http://s5.picofile.com/file/8133305134/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87_%D8%A7%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87_%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C.jpg

کتاب حاضر نوشته ضیاء موحد در باب ویرایش متون از جمله مقاله و پایان نامه میباشد نام کتاب رساله ای در مقاله نویسی ( البته واضح و مبرهن است که ... )

شما دوستان و علاقه مندان می توانید با درخواست از هر قسمت کتاب مطالبی را دریافت کنید این کتاب از انتسارات نیلوفر میباشد.

http://s5.picofile.com/file/8108957534/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%851.jpg

رفتار جمعی چیست

رفتار جمعی زمانی رخ می دهد که روش های مرسوم و سنتی برای اداره امور مناسب و کافی نباشد . رفتار جمعی عبارت است از الگو های بی ساختار،خود انگیخته، هیجانی و پیش بینی ناپذیر . افرادی که از رفتار جمعی پیروی می کنند در برابر محرک خاصی که ممکن است شخص دیگر یا حادثه معینی باشد واکنش نشان می دهد.

جـــمع

به گروهی که در رفتار جمعی شرکت می جویند اطلاق می شود. جمع گروهی موقتی بی ساختار و بدون تقسیم نقش رسمی است و سلسله مراتب قدرت در آن وجود ندارد.


انواع رفتار جمعی

افرادی که در رفتار جمعی درگیر می شوند ، ممکن است به فعالیت های وسیعی از جمله شورش،هوس اجتماعی،پیروی از مُد و جنون جمعی دچار شوند