جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

پیر بوردیو

پیر بوردیو، جامعه شناس برجسته فرانسوی است. بوردیو نه تنها به بازسازی و تعریف مجددی از رشته جامعه شناسی و مردم شناسی کمک کرد بلکه سهم عمده ای نیز در آموزش و پرورش، تاریخ، مطالعات ادبی، زیبایی شناسی و سایر رشته ها داشته است.   در ادامه مطالعه

http://s5.picofile.com/file/8108957534/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%851.jpg

  

بوردیو به عنوان یک جامعه شناس، جامعه شناسی را کانون علوم اجتماعی قرار می دهد و در کتاب حرفه جامعه شناسی، خط مشی انتقادی حاکم بر جامعه شناسی را پی می گیرد. خط مشی ای که منتقد انقطاع بین جامعه شناسی و سایر رشته های علمی است.» (توسلی، 1383، 9 ، نقل از موسوی، 1378) و در یک مصاحبه ای که لوموند دیپلماتیک باوی- به خاطر اعطای مدال طلای آکادمی علوم فرانسه (CNRS) به وی- انجام داده بود در مورد علم جامعه شناسی چنین می گوید: جامعه شناسی ویژگی هایی دارد که براساس آن می توان این رشته را میان علوم جای داد: همچون دیگر علوم، جامعه شناسی می کوشد الگوها و نظام هایی از فرضیات هماهنگ درست کند و آن ها را به ویژه از رهگذر مشاهده، تحقیق آماری و روش مقایسه ای با تجربه درگیر کند. جامعه شناسی معرفت، تخصصی است. درون جامعه شناسی، اما از نظر گاه من بر هر تحلیل جامعه شناختی مقدم است. در واقع جامعه شناسی از این حیث که موضوع آن واقعیتی است که خود او در آن غوطه ور است، جایگاه ویژه ای دارد.» (بوردیو 1381، 320)

«عرصه مطالعات جامعه شناختی از دیدگاه بوردیو، عبارت است از فضاهای ساخت یافته، مرکب از پایگاه ها (یا منزلت ها) که خصوصیات نظام سلطه را در خود دارد و مستقل از خصوصیات افرادی است که آنها را اشغال کرده اند. همین جاست که جامعه نیز به عنوان یک فضای وسیع اجتماعی نابرابر تعریف می شود و جامعه شناسی باید همگنی های ساختاری را بین موقعیت ها و پایگاه های اجتماعی و عرصه های اجتماعی جستجو کند، بدین سان از نظر بوردیو جامعه شناسی هر چند که درصدد تحلیل منطق کارکردهای اجتماعی است ولی علم غیر هنجاری به شمار می رود زیرا از استراتژی سلطه پرده بر می دارد.» (توسلی، 1383: 6)

روش شناسی بوردیو             

«بسیاری از جامعه شناسان، به خصوص جامعه شناسانی که به موضوع فرهنگی و بررسی های عینی آن در ساختار زندگی اجتماعی می پردازند، تأکید می کنند که شیوه شناخت فرهنگی و موضوعات فرهنگی و یا وابسته به آن در صورتی مبتنی بر واقعیت است که به شیوه های تفهمی و درون فهمی و نه شیوه های آماری جمع آوری شده باشد، اما در این رویکرد، این پرسش پیش می آید که شیوه های تفهمی اگر برپایه اعداد و ارقام قرار نداشته باشد چطور می توانند واقعیت اجتماعی را بازنمایی کنند. بوردیو با رویکرد خاصی از آمار و اطلاعات آماری جهت تبیین برداشت های کیفی خود استفاده می کند.» (سازگارا، 1382: 112، نقل از موسوی، 1378 . 37)

یکی از نقاط قوت آثار پیر بوردیو از نظر روش شناسی، اعتقاد بوردیو به پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی نظریه و تحقیق تجربی است. «بوردیو نظریه نابی را که مبنای تجربی نداشته باشد طرد می کند و تجربه گرایی خالص را که در یک خلاء نظری انجام گرفته باشد، نیز نمی پسندد. به نظر او نظریه و تحقیق علمی باید دوشادوش هم در شناخت واقعیت اجتماعی به کار افتند و هرگونه دوری نظریه از تحقیق یا تحقیق از نظریه به این شناخت آسیب می زند و باعث بی مایگی هر دو می شود.» (ریتزر، 1381، 761).» «جدایی ناپذیری نظریه و تحقیق تجربی در دو اثر وی یعنی تمایز (1984) و منطق عمل (1990) به اوج خود می رسد. (Wacquant , 2002, 553)

یکی دیگر از نقاط قوت اندیشه بوردیو در مواجه با این تضادگرایی ها، آشتی دادن، عینیت گرایی با ذهنیت گرایی است که به کمک مفاهیمی چون منش و میدان در پی تبیین این دو رویکرد است. «برای بوردیو هر دو رویکرد مفید هستند اما از نظر وی عینیت گرایان به ساختارها تأکید می کنند و کنش گران را نادیده می گیرند و ذهنیت گرایان هم در مقابل بر کنشگران تأکید کرده و ساختارهای اجتماعی را نادیده می گیرند.» (X48-4,200 8:73)

ویژگی عمده دیگر روش شناسی بوردیو تأکیدش بر مفهوم «بازاندیشی» است که بوردیو آن را یک نیاز ضروری برای اعتبار و روایی علوم اجتماعی می دانست «بازتابندگی به نیاز جامعه شناسان به بازگشت مستمر به ابزارهای علوم اجتماعی اشاره دارد. این بازگشت تلاشی است برای کنترل بهتر بدفهمی هایی که در تفسیر موضوع توسط سه عامل اتفاق می افتد. اولین عامل به هویت فردی محقق است یعنی جنسیت، طبقه، ملیت، قومیت، آموزش و نظایر اینها. دومین عامل؛ موقعیت وی در میدان روشنفکری است که از موقعیت وی در فضای اجتماعی متمایز است.... و عامل؛ مکتب گرایی است. بوردیو در کتاب اندیشه های پاسکال (1997) بر این نکته تأکید می کند که گرایش «مکتب گرایانه» نه تنها منشاء خطاهای بی شمار در موضوعات شناختی است، بلکه موجب بروز اشتباهات حادی نیز در موضوعات زیباشناختی و اخلاق می شود.» و در نهایت اینکه بوردیو «هم در آمار، هم از مطالعه موردی، هم از روش کیفی همچون مصاحبه، مشاهده مشارکتی و هم از روش اسنادی و انواع روشها در مطالعات خود بهره برده است.» (نقل از موسوی، 1378 : 40-39)


http://s5.picofile.com/file/8108957534/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%851.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.