جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان
جامعه شناسی

جامعه شناسی

نظریه پردازان

شاخص های سرمایه فرهنگی

در بین اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی در مورد شاخص های سرمایه فرهنگی اتفاق نظر وجود ندارد و نظرات متفاوتی را بیان کردند.

لامونت و لارو، معتقد هستند که خود بوردیو با تغییر دادن مداوم مفهوم و کارکردهای سرمایه فرهنگی در نوشته هایش، تعریف آن را پیچیده تر کرده است و به همین خاطر است که شاخص های متفاوتی از سوی محققان برای سرمایه فرهنگی ارائه شده است.

لوئیکا (2005) میزان تحصیلات والدین، تعداد کتاب های موجود در خانه و مشارکت های هنری، اشفنبری و ماس (1997)، آشنایی با نمادهای فرهنگی طبقه برتر و توانایی استفاده از آنها را، و دوماس (2006 ، 2002) ، رفتن به کنسرت، بازدید از موزه های هنری یا مکانهای تاریخی، شرکت در کلاسهای موسیقی، نمایشنامه نویسی، آموزش رقص، داشتن «صلاحیت فرهنگی و زبانی» و شناخت کافی نسبت به فرهنگ طبقات برتر را شاخص های سرمایه فرهنگی می دانند. ورنر (2004) اهل مطالعه بودن، تعداد کتابهای موجود در منزل سطح تحصیلات، گوش کردن به موسیقی کلاسیک، نویسندگی و رفتن به کنسرت موسیقی را و رفورست (2006) میزان تحصیلات والدین، بازدید از موزه های هنری، تماشای تئاتر، رفتن به کنسرت در طول سال گذشته و میزان مطالعه غیر درسی در طول هفته را، و رابسون (2003) نیز بازدید از موزه، رفتن به نمایشگاه، عضو کتابخانه بودن، موسیقی و نویسندگی را شاخص های سرمایه فرهنگی می دانند (نقل از موسوی، 1387، 58-57)

سولیوان (2001) نیز در تحقیقی تحت عنوان «سرمایه فرهنگی و پیشرفت تحصیلی» سرمایه فرهنگی را به سه نوع تقسیم می کند:

الف) فعالیت ها: که به سه بخش تقسیم می شود؛ 1- مطالعه: نوع کتاب و تعداد کتابهایی که یک فرد مطالعه می کند، خواندن روزنامه و استفاده از کتابخانه 2- تماشای تلویزیون: تماشای برنامه هایی که شامل موضوعات علمی، هنری، سیاسی و فرهنگی هستند. 3- مشارکت در حوزه های هنری؛ بازدید از موزه های هنری، حضور در کنسرت و تئاتر.

ب) دانش فرهنگی: شناخت شخصیت های فرهنگی، دانشمندان، سیاستمداران، شاعران و هنرمندان.

ج) زبان: مهارت های کلامی و دامنه لغات.

آنچه که مسلم است اکثر محققان، کالاها و فعالیت های فرهنگی نظیر: رفتن به کنسرت، رفتن به تئاتر، بازدید از موزه های هنری و تاریخی، میزان تحصیلات، اهل مطالعه بودن و... را شاخص های سرمایه فرهنگی می دانند.


  ادامه مطلب ...

تمایزهای زیبایی شناختی و سرمایه فرهنگی

به اعتقاد بوردیو همانطور که گروه های اجتماعی در سرمایه مادی خود با یکدیگر تفاوت دارند در
سلیقه های خاص خود، مهارت ها و مجموعه اطلاعاتی که برای رمزگذاری و تفسیر موقعیت اجتماعی چون تحصیل و کار مورد استفاده قرار می دهند نیز متفاوت هستند. میزان تفاوت در سرمایه فرهنگی افراد و گروههای اجتماعی که در فعالیت های مربوط به اوقات فراغت ظهور می کند سبب می شود تا افرادی که دارای سرمایه فرهنگی غنی هستند نسبت به کسانی که از این نظر غنی نیستند، دارای سبک زندگی متفاوت باشند.

«مفهوم سرمایه فرهنگی به عنوان تمایلات زیبایی شناختی به استعداد و توانایی درک و رمزگشایی و نیز توانایی ارزشگذاری آثار هنری اشاره دارد و درک آثار هنری نیز بستگی به این دارد که فرد در یک دوره طولانی سرمایه فرهنگی مناسبی را در اختیار داشته باشد Kwon, 2007, 67)) در واقع از دید بوردیو آثار هنری که متعلق به طبقات برتر است، دارای کدهای پیچیده و آثار هنری که به فرهنگ عامه اختصاص دارد فاقد کدهای پیچیده ای هستند. بنابراین به همین خاطر است که هر کس نمی تواند هنر و یا موسیقی جدی تر مثل موسیقی کلاسیک را درک کند و برای درک آن باید بتواند از آن رمزگشایی کند و قدرت رمزگشایی را نیز سرمایه فرهنگی به فرد می دهد. در واقع «سرمایه فرهنگی ذائقه را شکل می دهد.» (Virtanen 2005 .2 ، نقل از موسوی، 1377 ، 60)

پس کسانی که این نوع سرمایه را به میزان زیادی در اختیار دارند بهتر می توانند پیام اثر را درک کنند و در نتیجه بیشتر به طرف آن گرایش پیدا می کنند.


سرمایه از نگاه بوردیو


سرمایه
به اعتقاد بوردیو ساختار اجتماعی یک جامعه پیشرفته را نمی توان تنها با بیان سلسله مراتبی ساده درآمد و سرمایه اقتصادی تحلیل کرد. بلکه «ساختار اجتماعی چنین جوامعی یک فضای اجتماعی پیچیده ای است که در آن انواع سرمایه ها براساس موقعیت اجتماعی گروه های اجتماعی توزیع شده است.» (Ibid , 316) از نظر بوردیو (1985) هر نوع دارایی، منابع یا کالاهایی که در جامعه دارای ارزش باشند می تواند نوعی سرمایه محسوب شود. بوردیو به سه نوع سرمایه اشاره می کند که عبارتند از: سرمایه اقتصادی (پول ، دارایی) سرمایه فرهنگی (دانش، مهارت، مدارک تحصیلی) و سرمایه اجتماعی (روابط و عضویت در یک گروه)
سرمایه اقتصادی
بوردیو اینگونه سرمایه اقتصادی را تعریف می کند. «دارایی ها و کالاهای لوکسی که به یک فرد تعلق دارد.» (Bourdieu, 1998. 70)

در ادامه بخوانید

 

دوستان نظرات تون در مورد مطالب نوعی افضایش انگیزس برای ما

ادامه مطلب ...

طبقه از دیدگاه بوردیو

طبقه:

دو رویکرد کلی درباره مفهوم طبقه وجود داشته است. یکی رویکرد مارکیست ها و دیگری رویکرد
وبری ها. در رویکرد اول طبقه را عمدتاً براساس نوع رابطه افراد با ابزار تولید و در رویکرد دوم طبقه را براساس پایگاه اجتماعی، اقتصادی یعنی میزان درآمد، سطح تحصیلات و موقعیت شغلی تعریف می کنند. اما برداشت متفاوتی از این دو رویکرد نسبت به طبقه وجود دارد که متعلق به بوردیو است.

بوردیو طبقه را «مجموعه ای از کنشگران که پایگاه های یکسانی را اشغال می کنند، در شرایط یکسانی قرار دارند، و محتمل است که تمایلات و علائق یکسانی نیز داشته باشند و به همین دلیل محتمل است که اعمال مشابهی انجام دهند و مواضع مشابهی اتخاذ کنند، تعریف کرده است.» (فاضلی، 1385، 24). بوردیو طبقه را به معنای فضای اجتماعی می داند که این فضای اجتماعی براساس سه بعد اساسی، یعنی میزان کلی سرمایه ، ساختار سرمایه و بعد زمانی سرمایه شکل می گیرد.

بعد اول که به عنوان مهمترین بعد است، کنشگران براساس میزان کلی (کم / زیاد) سرمایه جایگاه های متفاوتی در فضای اجتماعی اشغال می کنند. طبق این تقسیم بندی که بوردیو به صورت عمودی طرح می کند، آنهایی که به میزان زیادی از سرمایه کلی (اقتصادی و فرهنگی) را در اختیار دارند نظیر مدیر عامل شرکت ها؛ مجریان بخش خصوصی، اساتید دانشگاه ها و... که بوردیو از آنها تحت عنوان طبقه مسلط (یا گاهی اوقات بورژوا) یاد می کند. در مقابل کسانی قرار می گیرند که از داشتن هر دو نوع سرمایه محروم هستند. نظیر کشاورزان، کارگران یدی و... که بوردیو از آنها تحت عنوان طبقه کارگر یاد می کند. (Weininger, 2005, 123 ، نقل از موسوی، 1378 ، 47) در ادامه مطلب بخوانید

ادامه مطلب ...